873.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

احساسات تو صورتم نصف چیزایی که تجربه میکنم هم نشون نمیدن

__________

آی دنت نید انی ثینگ بات یو ..

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

ولی لبخندت اونقدر مصنوعی بود که انگار یه نقاش ناشی رو صورتت کشیده بودتش ... چرا انقدر ناراحت بودی ؟

____________

دارم کم کم تو خاطراتت گم میشم

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

حتی خوشحالی قبول شدنم تو همایش انقدر سطحی بود که بیشتر الان حس پوچی میکنم ... حس میکنم حتی اگه الان تو اینجا بودی و ما باهم بودیم هم دیگه قرار نبود حالم خوب بشه ... میشدیم دوتا آدم غمگین یه فیک انگست ...

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

وقتی سعی میکنم اعصابمو آروم کنم ولی موفق نمیشم و میخوام خودمو از بالکن پرت کنم پایین تا یذره آروم شم ولی بعدش میمیرم و مارک توآنو نمیتونم ببینم پس کنسله و میشینم خودمو میخورم تا تموم شم فاک دیس شت امیدوارم کلاس بتونه حالمو خوب کنه و مطمئنم ته امروز گریه میکنم از عصبانیت اما بعدش مطمئنم هیچی درست نمیشه بیشتر احساس پوچی بهم دست میده سو فاک دیس شت شت شت شت

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

برگردون یه قلبی که رنگش عوض شده سالهای زیادی طول میکشه

__________

هی توآن 

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

آی ام سو تاچد نو ! چون تازه پروفایل تلگرام یلدا رو دیدم که عکس دسته جمعیمونو گذاشته و با اینکه هممون عین یه هیل آو شت افتادیم ولی پر از خاطره و لبخنده و آی لاو ایت . اگه یه تصمیم خوب برای باشگاه رفتن 873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

اصلا ما نباید اینجا میبودیم .. تو این زمان و مکان ! باید تو یکی از جهان های موازی زندگی میکردیم ... هر روز با هم تو استودیوی بزرگ رقصمون میموندیم و برک و هیپ هاپ تو هر سبکی تمرین میکردیم و وقتای استراحت دایره ای مینشستیم و حرف میزدیم و حسای خوبمونو به هم منتقل میکردیم . بعد از تمرین هرکس میرفت سراغ کار خودش و منم توآنی رو میدیدم که یه روز تعطیل داره و اومده منو سورپرایز کرده تا باهم بریم کافه و شیفتم شروع بشه .. *وقتی همه ایمجین هایش به توآن ختم میشوند*

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

آروم آروم بزرگ میشیم و به احساسات پوچ عادت میکنیم ..

____________

او ... او با طره هایی به رنگ اقیانوس

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22

لاست ویداوت یو رو گوش میکردم و گریه میکردم .. خیلی وقت بود که گریه نکرده بودم اما هردفعه تو این طلسمو شکستی ...دلم برات تنگ شده .. خیلی تنگ شده ... خیلی ... صدات خیلی قشنگ ... بود ... دوستت دارم 

873....
ما را در سایت 873. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : latteisablogger بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 13:22